پترولوژي سنگهاي آذرين و دگرگوني گنبدهاي نمكي جنوب استان چهارمحال و بختياري

عنوان پايان‌نامه: 

پترولوژي سنگهاي آذرين و دگرگوني گنبدهاي نمكي جنوب استان چهارمحال و بختياري

نويسنده: 
فرهاد دلال اصفهاني
مقطع تحصيلي: 
كارشناسي ارشد
تاريخ دفاع: 

-/11/1372

محل دفاع: 
گروه زمين شناسي دانشگاه اصفهان
استاد راهنما: 
دکتر موسي نقره ئيان
استاد مشاور: 
دکتر عبدالرحيم هوشمندزاده
دکتر ايرج نوربهشت
چكيده پايان‌نامه: 

با تشكيل‌ سيستم‌ هورست‌ و گرابن‌ در انتهاي‌ پركامبرين‌ و ابتداي‌ كامبرين‌، نمك‌ اولين‌ واحد كمپلكس‌ هرمز دراين‌ محيط‌ كم‌ عمق‌ تبخيري‌ برجا گذاشته‌ شده‌است‌ (البته‌ عده‌اي‌ از محققين‌ منشا نمك‌ را ولكانوژنيك‌ مي‌دانند)،در اين‌ بين‌ فازهاي‌ ماگماتيسم‌ خودي‌ نشان‌ مي‌دهند. واحد هرمز 2 در طي‌ اين‌ ماگماتيسم‌ انفجاري‌ اسيدي‌ به‌همراه‌ رسوبات‌ تخريبي‌ ماسه‌ سنگ‌، شيل‌ و تبخيري‌ گچ‌ تشكيل‌ مي‌شود، گستره‌هاي‌ آهكي‌ در اين‌ حوضه‌هاي‌ كم‌عمق‌ پس‌ از نهشته‌ شدن‌ رسوبات‌ فوق‌ موجب‌ تشكيل‌ آهكهاي‌ آلگي‌ استروماتوليتي‌ گشته‌اند كه‌ تظاهر فعلي‌ آنهابصورت‌ آهكها و دولوميتهاي‌ كريستاليزه‌ بدبو ( هرمز3) ميباشد. هرمز 4 روندي‌ تقريباً مشابه‌ با هرمز 2 دارد وپس‌ از تشكيل‌ آن‌ ماگماتيسم‌ با سرشت‌ تولئيتي‌ تا تحولي‌ (Transitional) شروع‌ مي‌شود. گابروها و دايكهاي‌ديابازي‌ در سازند هرمز نفوذ كرده‌ و معادل‌ خروجي‌ آنها بازالتها، ودر محيط‌ هاي‌ خشكي‌ بازالتهاي‌ ريسماني‌ راتشكيل‌ مي‌دهد. اين‌ نفوذ با نسبت‌ W/R بالا و محتوي‌ Na و Cl زياد با منشا شوراب‌ فوقاني‌ بعلاوه‌ منبع‌ گرم‌ماگمائي‌ سبب‌ اتومتاسوماتيسم‌ سديك‌ خود آنها و بعضاً سنگهاي‌ ديواره‌ ميگردد. معمولاً توده‌هاي‌ نفوذي‌ در شرايط‌ رخساره‌ شيست‌ سبز و سنگهاي‌ خروجي‌ در شرايط‌ رخساره‌ پائين‌تر،پرهنيت‌ ـ پامپلئيت‌ تحت‌ دگرگوني‌ كف‌ دريا واقع‌ شده‌اند. همانطور كه‌ ذكر شد اين‌ ماگماتيسم‌ تماماً قرابت‌تولئيتي‌ تا تحولي‌ دارد. ترتيب‌ فرايندهاي‌ متاسوماتيك‌ عبارت‌ است‌ از 1ـ متاسوماتيسم‌ سديك‌ 2ـ متاسوماتيم‌ پتاسيك‌ و 3ـ افزايش‌مواد فرار و متاسوماتيسم‌ سيليسي‌. از مشخصات‌ عمومي‌ سنگهاي‌ منطقه‌ مي‌توان‌ از عدم‌ استرس‌ شير قوي‌ و دگرشكلي‌ گسترده‌، تشكيل‌ وسيع‌، پراكنده‌ و انتخابي‌ كانيهاي‌ ثانوي‌ در شكستگيها و حفرات‌ و رشد هم‌ محوري‌ اين‌كانيها بر روي‌ پلاژيوكلاز، كلينوپيروكسن‌، اليوين‌ و آمفيبول‌ نام‌ برد. در توالي‌ پيشرونده‌ گرچه‌ طرح‌ سيستماتيكي‌در ظهور كانيهاي‌ ثانوي‌ وجود ندارد ولي‌ درجه‌ تبلور و وسعت‌ جايگزيني‌ كانيها ممكن‌ است‌ با افزايش‌ درجه‌دگرگوني‌، افزايش‌ يابد. به‌ علت‌ تغييرات‌ شديد محلي‌ متغيرها مجموعه‌اي‌ متفاوتي‌ از كانيهاي‌ ثانوي‌ ممكن‌ است‌در حفره‌ها، رگه‌ها و حتي‌ در يك‌ مقطع‌ نازك‌ از فازهاي‌ اوليه‌ تشكيل‌ شود. سنگهائي‌ كه‌ عموماً گرانيت‌ و گرانوفير و گرانوديوريت‌ ناميده‌شده‌اند در واقع‌ چيزي‌ نيستند مگر گابرو وديابازهايي‌ كه‌ تحت‌ متاسوماتيسم‌ شديد سديك‌ به‌ مجموعه‌اي‌ از آلبيت‌، كلريت‌، كوارتز، اپيدوت‌ و آمفيبول‌اكتينوليت‌ مبدل‌ شده‌اند. ممكن‌ است‌ نامگذاري‌ اين‌ سنگها بر روي‌ نمودارهاي‌ روتين‌ باعث‌ پيدائي‌ چنين‌ اسامي‌شده‌باشد، ولي‌ كاني‌شناسي‌ دقيق‌ اولاً حضور بعضي‌ فازهاي‌ مافيك‌ رليكت‌ همچون‌ اليوين‌ و كلينوپيروكسن‌ راروشن‌ مي‌نمايد، ثانيا روابط‌ بافتي‌ و صحرائي‌ همگي‌ نشانه‌ تشكيل‌ ثانوي‌ مجموعه‌ كاني‌شناسي‌ مذكور است‌ وثالثاً اين‌ مجموعه‌ها را مي‌توان‌ تماماً در رگه‌ها مشاهده‌ كرد. مجموعه‌ كانيهاي‌ كه‌ در طي‌ اين‌ متاسوماتيسم‌ و فرايندهاي‌ پي‌ آمد حاصل‌ شده‌اند بعضاً در مجموعه‌هاي‌آلكالن‌ ديده‌مي‌شود و نيازمند محتوي‌ Na2O بالاي‌ منشا مي‌باشند، ولي‌ با در نظر گرفتن‌ شوراب‌ فوقاني‌ به‌راحتي‌ مي‌توان‌ منبع‌ عظيمي‌ براي‌ آب‌ و يونهاي‌ كلر و سديم‌ يافت‌. با استفاده‌ از نتايج‌ مطالعات‌ كاني‌ شناسي‌،سنگ‌شناسي‌ و ژئوشيمي‌ آلتراسيون‌ و ژئوشيمي‌ عناصر نادر به‌ جرات‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اين‌ ماكماتيسم‌ آلكانن‌نيست‌ و قرابتي‌ تولئيتي‌ تا تحولي‌ دارد. به‌ نظر مي‌رسد ماگماتيسم‌ مذكور در انتهاي‌ تشكيل‌ هرمز 4 و قبل‌ از ماسه‌ سنگهاي‌ فوقاني‌ صورت‌ گرفته‌باشد. ـ سنگهاي‌ ماگمائي‌ بازيك‌ تنها توفيتها، اهكها و دولوميتها را قطع‌ كرده‌ اند و هيچگاه‌ در ماسه‌ سنگهاي‌ فوقاني‌هرمز 4 ديده‌ نشده‌اند. بعلاوه‌ در گنبدهايي‌ كه‌ تنها بخش‌ فوقاني‌ هرمز 4 را رخنمون‌ دارند. مانند گنبدهاي‌شمالي‌ - هيچگاه‌ حتي‌ قطعه‌اي‌ كوچك‌ از سنگهاي‌ ماگمائي‌ حتي‌ بصورت‌ آواري‌ نيز ديده‌ نشده‌است‌. ـ دگرگوني‌ كف‌ دريا كه‌ دلايل‌ عديده‌اي‌ از حضور و عملكرد آن‌ آورده‌ شده‌ است‌ به‌ دو منبع‌ مهم‌ و اساسي‌ وهمزمان‌ نياز دارد: الف‌ ) منبع‌ گرم‌ ب‌) آب‌ (در اينجا شور).در صورتيكه‌ ماگماتيسم‌ را به‌ زمانهاي‌ بعداختصاص‌ دهيم‌ منبع‌ آب‌ شور خود را از دست‌ داده‌ايم‌. تعيين‌ موقعيت‌ تكتونيكي‌ هنوز مطالعات‌ وسيعتر و دقيق‌تري‌ را مي‌طلبد. موقعيت‌ ريفتي‌ كه‌ عموماً بسادگي‌ وبا توجه‌ به‌ ماگماتيسم‌ «آلكالن‌» در تقريباً تمام‌ نوشته‌هاي‌ زمين‌شناسي‌ ايران‌ از آن‌ ياد مي‌شود، اينك‌ سايه‌هائي‌ ازشك‌ را بر روي‌ خود مي‌بيند. البته‌ هنوز بعيد نيست‌ كه‌ مجموعه‌هاي‌ مذكور در موقعيت‌ ريفتي‌ تشكيل‌ شده‌باشندچرا كه‌ با توجه‌ به‌ نتايج‌ تحقيقات‌ جديد پروژه‌ 227 برنامه‌ تطابق‌ بين‌المللي‌ زمين‌شناسي‌ (IGCP) آنچه‌ تاكنون‌در باره‌ ماگماتيسم‌ كششي‌ پنداشته‌شده‌بود متحول‌ گرديده‌است‌. ماگماتيسم‌ ريفت‌ الزاماً آلكانن‌ و التراآلكالن‌ نيستند. عموماً آنچه‌ در ريفتهاي‌ شناخته‌ شده‌ جهان‌ خصوصاًريفتهاي‌ قاره‌ آفريقا وجود دارد تشكيل‌ بازالتهاي‌ تحولي‌ تا تولئيتي‌ وابسته‌ قبل‌ و همزمان‌ با ريفت‌ است‌. لاواها وايگنمبريت‌هاي‌ سيليسي‌ مي‌توانند قبل‌ يا بعد از آن‌ فوران‌ داشته‌باشند. از سوئي‌ ممكن‌ است‌ ماگماتيسم‌ قرابت‌تولئيت‌ جزاير قوسي‌ داشته‌باشد و در وضعيت‌ تكتونيكي‌ حوضه‌هاي‌ پشت‌ كمان‌ تشكيل‌ شده‌باشد. كمبودداده‌هاي‌ آناليز عناصر نادر با تحرك‌ كم‌ همچون‌ Y,Zr ،Nbو ... و همچنين‌ خاكهاي‌ نادر جرات‌ تصميم‌ گيري‌ دراين‌ زمينه‌ را فعلاً از بين‌ برده‌است‌.

اين پايگاه در ستاد ساماندهي پايگاه‌هاي اينترنتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ثبت شده است و همه حقوق مادی و معنوی آن برای پایگاه تخصصی سنگ‌شناسی ایران است. هرگونه استفاده و نشر مطالب اين پايگاه تنها باید با ذکر منبع باشد.    Copyright © 2008-2024.‎ All rights reserved.‎  Designed by www.sabasa.ir