پترولوژي پديدههاي ليستونيتي شدن در مجموعههاي آذرين و رسوبيشرق خوسف (جنوب غربي بيرجند)
29/8/1379
ناحيه مورد مطالعه در شرق خوسف (جنوب غربي بيرجند ـ جنوب استان خراسان) در محدودهاي بامختصات َ50 و 058 ـ َ5 و 059 طول شرقي و َ40 و 032 ـ َ50 و 032 عرض شمالي واقع شده است . در اين ناحيه مجموعه هايسنگي مختلفي شامل آميزه رنگين با سن اواخر كرتاسه ، رسوبات فليشي كرتاسه و پالئوژن ، كنگلومراي نئوژن وسنگهاي آتشفشاني ترسيري وجود دارد بطوريكه تمامي اين واحدها كمو بيش تحت تأثير فرآيندهاي ليستونيتي شدنقرار گرفتهاند. سنگهاي آميزه رنگين شامل هارزبورژيت ، لرزوليت ، سرپانتينيت ، گابرو ، دياباز و بازالت بوده و دو نوعدگرگوني در جا (استاتيك) و پويا (ديناميك) تحمل نمودهاند . در دگرگوني درجا ، بازالتهاي كف حوضه اسپيليتيگرديده و در دگرگوني پويا ، سنگهاي بازالتي تا حد رخساره پرهنيت ـ پامپلي ايت و شيست سبز ، مجموعه ، دگرگونيفشار نسبتاً بالا ـ درجه حرارت پائين است كه مرتبط با زون هاي گسلي ميباشد . طي دگرگوني ناحيهاي ، سنگهايپريدوتيت قاعده توالي افيوليتي به سرپانتينيت شيست تبديل گرديدهاند همچنين سنگهاي فليشي تاحد اسليت و فيليتدگرگون شدهاند . كنگلومراي نئوژن در برگيرنده اجزاي آميزهرنگين و رسوبات فليشي كرتاسه بوده و توسطجوانترين سنگهاي آذرين منطقه ، يعني آتشفشانيهاي ترسيري (گدازههاي آندزيتي ـ داسيتي ) قطع ميشوند. بارزترين پديدهاي كه در منطقه جلب توجه مينمايد ، ليستونيتي شدن است كه در مقياس وسيع در تمامي واحدهارخ داده است . صعود محلولهاي گرمابي حاوي 2CO و موار كانساساز در امتداد سطوح ضعيف شده باعث انجامواكنشهاي ليستونيتي شدن و نهايتاً جايگزيني كانيهاي اوليه سنگها توسط يك مجموعه كريناتي ـ سيليسي شدهاست . فراواني و نوع كانيهاي سنگ ليستونيتي شده به تركيب سنگ اوليه ، Eh , pH درجه حرارت و فوگاسيته هاي2CO و O2H بستگي دارد . از عمدهترين كربناتهاي اين گروه از سنگها ميتوان منيزيت ، برونريت ، دلوميت ،كلسيت و اسميت زونيت را نام برد . كانيهاي سيليسي شامل مجموعههاي مخفي بلور و كوارتز است كه نوع اخيربصورت مجموعههاي دانه درشت و يا رگهاي ديده ميشود. مشاهدات صحرائي بويژه رگهاي بودن ليستونيتها نشان ميدهند كه محلولهاي گرمابي در امتداد زونهاي گسلي ،زونهاي برشي (Sheard zone) ، سطح لايهها ، سطح برگوارگي و مرز واحدهاي سنگي به سمت بالا حركت نمودهو در شرايط خاص فوقالذكر انجام واكنشهاي ليستونيتي شدن را سبب گشتهاند. براساس شواهد ميكروسكوپي و صحرائي ميتوان ادعا كرد كه ليستونيتي شدن حداقل شامل سه مرحله است،مرحله نخست كه در واقع پيشدرآمد واكنش هاي اصلي ليستونيتي شدن است مربوط به دگرگوني ناحيهاي منطقه بوده ودر طي آن نه تنها واكنشهاي دگرگوني تأمين كننده بخشي از فاز سيال لازم براي ليستونيتي شدن رخ داده است ، بلكه در برخي واحدها بويژه سرپانتينيت ها و رسوبات فليشي بر گوارگي بوجود آمده كه بعنوان مجاري نفوذ سيال ايفاينقش نموده و انجام واكنشهاي ليستونيتي شدن را آسان كردهاند . مرحلـه دوم در برگيرنده فاز اول ليستونيتي شدن بودهو در طي آن كانيهاي اوليه سنگ ها، تحت تأثير محلولهاي غني از 2CO به مجموعه كريناتي ـ سيليسي تبديل شدهاند. قطع شدگي زمينه سيليسي ـ كربناتي و نوارهاي متناوب اين كاني ها توسط رگههاي جوانتر كربناتي و يا كوارتزيمؤيد فاز دوم ليستونيتي شدن ميباشد. مطالعات مقاطع انعكاسي و تجزيههاي ميكروسكوب الكتروني (SEM) حضور سولفورهاي آهن ، نيكل ، آهن ـكبالت ـ نيكل را نشان ميدهد كه ميتوانند بعنوان كانيها همراه عناصر فلزي كانسارساز از قبيل طلا ، جيوه ، نقره و ...در نظر گرفته شوند. نتايج تجزيه هاي شيميائي و XRF نشان ميدهد كه سنگهاي آذرين منطقه در دو سري كاملاً متمايز قرار ميگيرند .بر اساس دادههاي عناصر كمياب ، بازالت هاي آميزهرنگين ويژگيهاي بازالتهاي تولئيتي رشتههاي ميان اقيانوسي(MORB) و سنگهاي آندزيني ـ داسيتي خصوصيات كالكوآلكالن بروز ميدهند.
- بازدید: 5920